Saturday, September 19, 2009

رزمناو آیزنشتاین

" رزمناو آیزنشتاین "

سینما نه گام بعدی تکامل تاتر ، بلکه سنتز تمام هنرها است . ( سرگئی آیزنشتاین )

گردآوری و ترجمه : ایمان آقابابایی

سینمای هنری شوروی اوج شکوفایی خود را در دهه 20 و 30 و در آثار آیزنشتاین می یابد . وی برجسته ترین کارگردان کل سینمای شوروی است . وی متولد 1898 است . پس از 2 سال تحصیل در انستیتو مهندسی ، در 1918 به ارتش سرخ ملحق شد و ودر آنجا مشغول کارهای طراحی و کاریکاتور برای ارتش شوروی شد .

آیزنشتاین به گفته خود و مفسرانش همواره تحت تاثیر خانه اول خود که تاتر " پرولت کولت " بود ماند . گو اینکه در انتهای عمر خود دورانی را نیز به ریاست همان تاتر بر گزیده شد . این تاتر از رهنمودهای مایر هولد پیروی می کرد :

" هنر پیشگان می بایست به جای گره گشایی های روانی بصورت جارچیان مسائل اجتماع باشند " .

این تاتر را هنر حرکت بیو مکانیکی و حتی آکرو باتیک به همراه دکورهای مد روز فرا گرفته بود . وی مدتی را نیز نزد فورگر که یک تجربه گر رادیکال در تاتر محسوب می شد به کار پرداخت . ثمره این آموخته ها نخستین کار وی در 1923 در تاتر پرولت کولت بود ، که قطعه معروف " عاقلترین آدمها نیز یکبار خطا می کنند " بود . بازیگران با حرکات موزون روی سر تماشاچیان در حرکت بودند و زن بازیگری به کمک یک طناب به سمت سقف تاتر کشیده می شد . همه اینها در جهت زنده نگه داشتن تاتر و ارتباط بیشتر با مخاطب بود .

آیزنشتاین در 1923 نظریه " مونتاژ جاذبه ها " را مطرح می کند : ( به نظر وی ) هر قاب تصویر یک واحد با اهمیت و مستقل تدوین است و یک جاذبه ، به معنای شوکی که به بیننده وارد می شود . تدوین جاذبه ها در واقع ردیفی از شوکهای پیاپی است که بر بیننده اثر می گذارد ، وچنان واکنش خلاقانه ای را بر می انگیزد که تماشاگر در آفریدن متن فیلم با کارگردان شریک می شود. (155 شات در 4 دقیقه ) لیکن در تعاریف پیش از آیزنشتاین مثلا نزد کولوشف بدین گونه بود که وی هر قاب تصویر را همچون یک واژه در یک جمله می دانست در نتیجه ، انچه اهمیت پیدا می کند ، نه مفهوم و محتوای هر قاب ، بلکه همنشینی آنها نزد یکدیگر است .

فیلم اثر گذاری خود را با گشایش ملایم و آرام خود نزد بیننده ایجاد نمی کند ، بلکه با حمله و تحریک بصری بیننده انجام میدهد .

نکته آنکه جدای از دید آیزنشتاین درمورد نظریه مونتاژ فیلم ، وی در نظریه بازیگری نیز دیدگاه ضد طبیعت گرایانه (anti- naturalistic) داشت . بدین مفهوم که توجه وی بر حرکات بازیگر بود ونه بر " انتقال قوی احساسات " به بیننده .

فیلمنامه رزمناو پوتمکین در ابتدا توسط شوتکو در پاسخ به سفارشی برای فیلمنامه ای در باب انقلاب 1905 شوروی بود ، که بسیار هم مفصل نوشته شده بود ، لیکن با دیدگاه خاص آیزنشتاین در باب رئالیسم در سینما به مدت 66 فرو کاهیده شد و تمرکز اصلی فیلم نیز بر رزمناو و بندر ادسا نهاده شد . فیلم با دست کاریهایی در اصالت تاریخی آن و تحریک بیشتر بیننده در 5 پرده شکل می گیرد :

1- آدمها و کرمها

2- درام بر عرصه کشتی

3- مرده ای فریاد می کشد

4- پله های بندر ادسا

5- برخورد با دیگر کشتی های هم رزم

ابداع دیگر فیلم ( به غیر از نظریه مونتاژ جاذبه ها ) که یکی از 2 رکن فکری سینمای آیزنشتاین از ابتدا محسوب می شود شکل دهی جمعیت ها و سیاهی لشگرهای فیلم در قالب بازیگران فیلم بود . وی در هر سه فیلم مطرح خود تعصب ، رزمناو پوتمکین و اکتبر با محوریت فردیت و شخصیت بازیگران دید فلسفه سیاسی خود را به رخ می کشد که البته وی این کار را به کمک 2 ابزار انجام می دهد :

1- عدم استفاده از بازیگران حرفه ای سینما و ستاره های سینما

2- پر رنگ کردن نقش توده و اجتماعات در مبارزات

نکته : البته در سوی دیگر نیزکه نظام استبداد و تمامیت خواهی است نیز این امر به گونه ای دیگر نمایان است : سر بازان فیلم در صحنه پله ها همگی رفتاری روباتیک و تهی از انسانیت و تفکر دارند .

فیلم افتخار( ! ) بیشترین زمان سانسور فیلم در سینمای انگلستان را از آن خود ساخت . وضع در دیگر کشورها نیز تعریفی نداشت ؛ در فرانسه بمدت 2 سا ل و در آلمان پس از 2 بار توقیف با فشار افکار عمومی وروشنفکران نسخه ای مثله شده به نمایش در آمد . حتی فیلم در دوره ای در زمان استالین نیز متوقف شد .

لیکن در 1958 در اوج جنگ سرد در جشنواره فیلم بلژیک ، از سوی جشنواره و مجله فیلم لندن به عنوان بزرگترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شد . ( تحت تاثیر نهضتهای چپگرای اروپا )

نکته : مجله فیلم لندن هر 10 سال فهرست 10 فیلم نخست جهان را اعلام میکند . جایگاه رزمناو پوتمکین در این فهرست بدین گونه بوده است :

1962 ؛فیلم 6ام - 1972 ، فیلم 3ام- 1982، فیلم 6ام- 1992، فیلم 6ام - 2002 ، فیلم 7ام

No comments: